محيا محيا ، تا این لحظه: 11 سال و 25 روز سن داره

دختر كوچولوي من

بدون عنوان

محیا در دو سال و هشت ماهگی هنوز انگشت میخوره و یه موقعی حتی وقت جواب دادن نداره میگم محیا کیوی میخوری با صدای دهنش میگه اوم(یعنی نه چون اگه بخوره میمیره و میگه خیار پوست بکن) وفتی بگم بستنی میخوری میگه اوهوم (بله) دخترم هنوز دستشویی نمیگه فقط میره دم دستشویی میگه مامان جیش دارم اگر نرم ممکن دیر بشه (از کیتی یاد گرفته) محیا کشف کرده که جوجه روی مولفیکس انگشت میخوره و خوابیده تازه دخترم تذکر هم به جوجه میده که انگشت نخور کار بدیه با اومدن زینب کوچولو محیا کمی حسودی میکنه و پستونکش میگه ببریم بدیم به زینب ولی وقتی بچه میبینه تحویل نمیگیری و شب ها موقع خواب میگه قصه ابجی امیرعلی بگو امروز وقتی بابا محمد زینب بغل کرد محیا کل...
24 دی 1394

بدون عنوان

وقتی به محیا میگم :مامان کیوی میخوری  میگه:نه اگر بخورم میمیرم (بعد از تست کردن به این نتیجه رسید) شب موقع خواب خانه بابا محمد : مامان میخوام تو الهه بخوابم واکنش محیا بعد از باز شدن صفحه گوگل : با خوشحالی میگه مامان گوگله بده بازی کنم موقع نماز محیا میدوه میگه مامان میخوام تو چادر تو باشم با هم نماز بخونیم دخترم دعای فرج حفظ کرده در دو سال و هشت ماهگی ولی هنوز دستشویی نمیگه کلمه جدید محیا :مامان نکنه خدایی نکرده بخورم زمین یا نکنه خدایی نکرده خفه بشم موقع صبحونه مامان خیلی متشکرم که لقمه دادی محیا موقع عوض کردن میزنه رو شکمش میگه کوهان شتره پنج تاس شتره کوهان نداره و حسابی برا عکس روی مولفیکس ذوق میک...
10 دی 1394

محیا 31 ماهه

محیا خودش میندازه زمین میگه من مردم و خودش هم جواب میده خدا نکنه تو بمیری      محیا خودش به خواب میزنه و میگه کسی منو بیدار نکنه و خودش میزنه تو صورتش میگه کی بود کی بود و صبح ها میگه مامان من نمیخوام برم سرکار من از سرکار میترسم  دخترم سوره کوثر هم بعد از حمد و توحید حفظ کرده والسلام علی حسین هم یاد گرفته و موبایل برمیداره میره قسمت زهرا گوش کن و عکس میگه مامان یک دو سه بگو هلو بگو الو  به محیا میگم بیا قطره بریزم میگه نه اگر بریزی خیلی گریه میکنم بابا زهیر اگر کاری نداری به حرف مامان ...
13 آذر 1394

محیا 30 ماهه

محیا پوشکش برمیداره و لاش باز میکنه می گه : محیا چه گندی زدی محیا میره دم دستشویی میگه :من خودم دشویی میرم دخترم مرتب میگه میترسم وقتی میگیم از چی میترسی می گه : از مامان زهرا یا بابا زهیر دخترم سر نماز سریع میپره پشت کمرمون محیا وقتی خوابش میاد استین بلوز میزنه بالا و سرش میزاره روی دستم و انگشت در دهن محیا به بابا محمد می گه بابا محمد کوچولو و بعد خودش می گه بابا کوچولو نیست بزرگه محیا می گه بریم باغ البالو بخورم هستش نخورم خفه بشم محیا وقتی میخوره زمین میگه خدا مرگم بده و بعد خوذش میگه خدا نکنه من بمیرم ...
24 آبان 1394

بدون عنوان

دخترم در دو سال و نیم سوره حمد و توحید به طور کامل میخونه و ضالین خیلی با صدای بلند می گه و شعر یه دل دارم حیدریه عاشق مولا علیه یاد گرفته محیا بعد از دیدن سرسره: اخ جون سرسره محیا و هر چیزی میبینه می گه اخ جون دمپایی محیا رب از نظر محیا: مامان بچین بده بخورم (تبلیغ چین چین)  و اسم ناخن گیر :مامان ناخنت بده پرخون کنم مامان شکلات خوشکل بده بخورم محیا بعد از خوردن عسل چون من گفتم قاشق بنداز دستشویی اونم رفت قاشق انداخت تو چاه محیا سه کلمه زشت یاد گرفته برای اینکه دعواش نکنم می گه:مامان زهرا من خاک تو سرت نمی گم, مرض داری نمی گم ,مسخره نمی گم حرف بدیه من با تربیتم حرف زشت نمیزنم سرکار گذاشتن محیا: مامان جون ...
25 مهر 1394

محیا و شیرین کاری هاش

دخترم دو ماه بعد از شیر گرفتن به انگشت خوردن روی آورده و وقتی می گم نخور در جواب :انگشت نخورم کار بدیه اگر نخورم کاستیل می خری و همزمان با این حرف ها انگشت در دهانش است و اگر کسی جلوش انگشت بخوره می گه : انگشت نخور میمیری تو بزرگ شدی واکنش محیا به بالا درخت رفتن مهدی :با گریه می گه مهدی میوفتی میمیری آخه تو منو کشتی محیا و موی در سطل اشغال :ببعی سلام خوبی و جمله جدید : عجب آدمیه ها مسخره چاپلوسی جدید محیا: مامان زهرا مهملونم نماز خوندن با محیا در مسجد : دخترم ذکر شمار به جای موبایل برداشت و گفت سلام الهه خوبی ما اینجا تهناییم و کار بعدی برداشتن صندلی از زیر خانم ها عمه زینب قشنگ پوشیدی منم قشنگ پوشیدم هندونه ...
23 شهريور 1394

محیا در 28 ماهگی

محیا یک ماهی هست که انگشت دستش می خوره و هر کاری کردم فایده نداشته و لاک تلخ و فلفل هم زدم باز مرتب انگشت به دهنه می گه :انگشت نخورم کار بدیه؟ و همه چیز به صورت سوالی می گه و  کاری  دوست داشته باشه می گه :خوششش اومد یا حوصله نداره می گه:برو بینم دیگه در جواب چلوندن بابا جون نکن دیگه بچه کلافه شد حاج آقا(هنوز خودش مخاطب قرار میده) محیا هنگام دعوا کردن:دعوانکن بینم این دختر خوبیه مهربونه عزیزه چاپلوسی جدید محیا: مامان منم عاشقتم منم دوست دارم موقع که صدا اذان میاد:مامان بدو بریم مشد نماز بخونیم به بابا می گه :بابا محمد منو مشد ببر باشه و خودش هم جواب میده با صدای کلفت باشه اسم جدید محیا و...
15 مرداد 1394