18ماهگی محیا
محیا در شمال با دیدن دریا حسابی هیجان زده شد و با کمک بابا محمد خودش و خیس و شنی کرد (مهر93)
جواب محیا بعد از صدا کردنش:هان
کلمات جدید محیا:دوشت دارم -شلام- عکش تو (فقط عکس خودش را هم می گه عکس تو) _ زهرا(به جای مامان )
محیا بعد از پاره کردن تسبیح الهه : بایی الا زد (برای اینکه همه الهه دعوا کنن که باهاش قهر کرده)
دست در بینی کار جدید نی نی
محیا بعد از خواب پریدن :زهرا دویدم بالای سرش دیدم با گریه می گه: ترسیده(یعنی خودش ترسیده)
محیا علاقه زیادی به نماز خواندن داره و وقتی دید چادر نداره کیسه در سرش کزد و تند تند سرش به زمین میزد و می گفت الله بس(بسمه الله)
محیا از وقتی ازمشهد اومدیم با دیدن حرم سریع می گه مشد باشد که شاه طوس ضامن سلامتی دخترم باشد.
محرم امسال هم شروع شد و باز عشق مامان در روضه ها شرکت کرد و لباس سیاه به تن کرد به امید اینکه نفس مامان جان بر کف آقامون اباصالح باشد.