محیا 22ماهه
واکنش محیا در ماشین:ماشینا بدو بدو بیب قشنگه
محیا با دیدن ال سی دی های در خیابان:مامان خرابه(چون فیلم نشون نمی ده )
محیا برای خودش شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده را کامل می خونه ولی وقتی ازش بخوای سکوت می کنه و جواب نمی ده
واکنش محیا در شیرینی فروشی :محلا بخوره شیرینی بده بخوره دخترم خودش متکلم قرار میده و از کلماتی مانند محلا بخوابه . بخوره استفاده می کنه
محیا در رختخواب به همراه بابا و تلاش برای کشوندن مامان برای خواب:زهرا بیا بچه خوابیده ترسیده محلا لالا داره خوابیده و بعد شروع میکنه لالایی قورباغه خوابید مثل همیشه برا خودش می خونه
محیا تازگی پیشرفت داشته بهش می گم هاپو می گه :به به جوجو می گه:به به
و در کل همه حیوان ها می گن به به و آموزش های گذشته فراموش شده
سرگرمی همیشگی و خسته کننده محیا:موبالت نشون بده
محیا بعد از بلند شدن از خواب نگاه به من می کنه و آرام می گه:مامان خوابیده
از علایق پایان ناپذیر محیا که تازگی بیشتر هم شده :منه (ممه) دخترم بوی تمام شدن چشیده ول کن هم نیست همش دنبال من می گه منه بده بچه بخوره و کلی با منه چاق سلامتی می کنه و می گه:شلام خوبی (به مامانش سلام نمی کنه )