محيا محيا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 روز سن داره

دختر كوچولوي من

محیا و دستشویی

1395/4/10 0:56
نویسنده : مامان
104 بازدید
اشتراک گذاری

محیا در سه سالگی شروع به از پوشک گرفتن  کردم ولی با گذشت  دو ماه هنوز نا موفق بودم و دخترم میگه مامان اگر تو شلوارم جیش کنم ابروم  می ره ، بریم دستشویی  زینب عمه مریم یاد بگیره ، مامان جیش کنم دعوا میکنی و پوستم  میکنی قهر میشی و بعد از جیش کردن میگه مامان بیااشتی باشیم دعوا نکن قهر نباش قول میدم تکرار نشه

اگر دستشوئی  کارش بکنه میگه مامان به من افتخار میکنی زنگ بزن بابا محمد جایزه بستنی دستگاهی بخره ،بیا جیش زرد بریزیم تو چاق و میگه جیش صدای تو بود و خودش با صدای کلفت  میگه اره

از جملات دیگرش مامان قرارمون  چی بود بریم دستشوئی  ممکن دیر بشه ولی فقط حرف خوب میزنه و در عمل هیچ

حسابی موندم چی کار کنم اگر دخترم روزی خاطراتت خوندی  بدون  من  گریه

از واژه  های بامزه  محیا : بابا تو اعصاب منو داغون  کردی ، مامان عجب آدمیه (که معلوم نیست کیه ) بیاد منو بخوره گاز بگیره گاهی هم برا مظلوم  نمایی میگه هاپو بیا منو ببر ، دخترم به حیوانات علاقه داره میگه بابا محمد ببعی  بخر سوار شم جوجه و اسب و پیشی بخر  ، گاهی که حواسم بهش نیست میگه مامان توجه میکنی ، وقتی بهش میگن محیا میگه محیا نگو محیا سادات بگو

دخترم من با اسم آقا زهرا صدا میکنه یا زهرا جون  وقتی جواب نمیدم با ناز میگه مامان زهرا

محیا میگه مامان شب خورشیدمیره تو ماه میخوابه  و صبح که بلند  میشه میگه سلام خورشید بزرگ

مامان یه بانی نی بزار حال کنیم و هنوز انگشت تو دهنش  هست و بیشتر هم شده ، دخترم موقع بوس کردن میگه بابا جون بوس نکن خیس میشه بدم میاد ، مامان رانندگی میکنی نظری اوتوبوس بغل  کنی

به خال رو شکم من میگه دست نزن رفته تویی و هر چند وقت یه بار میاد تو بغل من به قول خودش تویی کنیم و میگه دست نزن بکنم فرار کنم

پسندها (1)

نظرات (0)